ساغر عسل مامانساغر عسل مامان، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

ساغر (بهترین بهونه زندگی)

برای دینا ترکمن زاده

1393/1/10 16:38
450 بازدید
اشتراک گذاری

دوستای گلم سلام

امروز وقتی از خواب بلند شدم دیدم مامانم زیاد حالش خوب نیست به مامانم گفتم "مامان چیزی شده " مامانم گفت " نه دخترم سرم درد میکنه" راستش خودم حالم اصلا خوب نبود تب داشتم و تا صبح غرغر کردم مامانم هم تا صبح نخوابید دیدم مامانم داره گریه میکنه بازم از مامانم پرسیدم چرا گریه میکنی گفتش " سرم درد میکنه" من میدونسم یه چیزی شده اما چی رو نمی دونستم تا اینکه مامانم بهم گفت حاضر شم تا بریم خونه مادرجونم دیدم لباس مامانم با همیشه فرق داره و همه چیزش سیاهه گفتم مامانی انگار یکی مرده که تو اینجوری لباس پوشیدی ؟ مامانم بغلم کردد و گفت " دخترم دینا رفته پیش خدا " با ناراحتی گفتک دینا راستش دلم خیلی برای خاله عاطفه و عمو نادر سوخت . به مامانم گفتم پس خاله عاطفه چه کار میکنه ؟ مامانم گفت تحمل میکنه راستش من نفهمیدم یعنی چه کار میکنه ؟ اما برای دینا دختر 9 ساله عمو نادر دعا کردم مامانم میگه خدا بهشت رو براش تزئین کرده چون پاک و مهربون بوده . خداجون مواظب دیناجون باش و به بابا و مامانش آرامش بده . آمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سمانه مامان بهداد
27 شهریور 93 11:49
ای جون، خدا رحمتش کنه. منم خيلی ناراحت شدم. خدا به مامان و باباش صبر بده. ايشاا.... آقا نيما جای خالی دينا رو پر کنه واسشون. راحله جون من همسايه ی ديوار به ديوار مامان عاطفه جونم. خوشحالم از آشناييتون. و مرسی از اينکه بهمون سر زدين. لينک شدين.